مارول تا کنون مخاطبین زیادی را از سرتاسر دنیا جذب خود کرده است؛ اما چند باور مهم در میان اغلب این مخاطبین به صورت اشتباه جا افتاده که در این مقاله، قصد داریم به آنها اشاره کنیم. با گیمان در ادامه همراه باشید.
اغلب طرفداران و مخاطبان کمیکبوکها و فیلمهای مارول، تصور میکنند که زیر و روی این دنیا را به خوبی میشناسند؛ اما واقعیت، چیز دیگریست! در ادامه، به ۸ حقیقت دروغین بزرگ در دنیای مارول اشاره میکنیم:
۱- نام ولورین، لوگان است.
با توجه به هنرنمایی درخشان هیو جکمن در نقش ولورین، محبوبیت این کاراکتر در حد محبوبیت کل فرنچایز مردان ایکس است. او جهشیافتهای کانادایی است که خشمی بینهایت دارد، قدرت ترمیمش بسیار بالاست، پنجههای فوقالعاده تیز و کشندهای دارد و اسکلتش از فلز رسوخناپذیر ادمنتیوم پوشیده شده است. با توجه به اینکه ولورین در فیلمهای بسیار زیادی حضور داشته، مخاطبان فکر میکنند که او را به خوبی میشناسند و نام او لوگان است. لوگان نامی است که در تمام فیلمهای مردان ایکس و انیمیشن دههی ۹۰ میلادی به او اطلاق شده و حتی آخرین فیلم مستقل ولوورین نیز با نام لوگان ساخته شده است.
اما این باور، کاملا اشتباه است!
در سال ۲۰۰۱، مارول یک سری کمیکبوک کوتاه شش قسمتی را منتشر کرد که مربوط به گذشتهی عمیق و اسرارآمیز لوگان میشد. لوگانی که تحت آزمایش سنگین اسلحهی ایکس قرار گرفت و مغزش همانند جوکر، خاطرات گذشته را به صورت چند خاطرهی گنگ، موازی و مبهم (و حتی نادرست) به یاد میآورد. در این سری که به ریشههای لوگان پرداخته، اشاره میشود که نام اصلی ولورین، «جیمز هولت» (James Howlett) بوده و او در حقیقت فرزند نامشروع خدمتکار مرد خانهی هولتها به نام «توماس لوگان» و «الیزابت هولت» است.
۲- ایدهی مردان ایکس، اصیل بوده و متعلق به مارول است.
چندین دهه است که وقتی نام جهشیافتگان به میان میآید، همهی کمیکدوستان و علاقمندان به سینما، بیاختیار به یاد مردان ایکس میافتند. مردان ایکس در کانون توجه بسیاری از مخاطبان قرار داشتهاند و این بهخاطر ایدهی اصلی قدرتمند این مجموعه است: جهشیافتگان برای دنیایی میجنگند که مردمش از آنها میترسند و ازشان متنفرند.
به دلیل استفاده از این ایدهی جالب و پرکاربرد در قلب مردان ایکس، بسیاری از مردم بر این باورند که ایدهی این گروه، کاملا اصیل و خلاقانه بوده و از جایی کپیبرداری نشده است؛ اما باید بگوییم خیر!
سه ماه قبل از اینکه مارول، کمیکهای مردان ایکس را استارت بزند، دیسی شروه به چاپ داستانهای گروه «دوم پاترول» کرده بود. این گروه که از چند انسان با قدرتهای خاص تشکیل میشد، از دنیایی محافظت میکرد که مردمش از آنها متنفر بودند و ازشان میترسند.
هر دو گروه دوم پاترول و مردان ایکس در ماههای اولیهی انتشارشان تشابهات بسیار زیادی داشتند و منطقی به نظر میرسد که مارول با کپیبرداری از دیسی، مردان ایکس را آغاز کرد. این شباهتها شامل موارد زیر میشد:
۱- هر دو گروه از جهانی محافظت میکنند که مردمش از گروه آنها بیزار بوده و وحشت دارند.
۲- رییس هر دو گروه، فردی ویلچرنشین است.
۳- دشمن اصلی هر دو، گروهی است به نام «انجمن برادری شیطان» (Brotherhood of Evil)
۴- هر دو گروه با عبارت «عجیب» (Strange) تبلیغ میشدند. دوم پاترول به «عجیبترین قهرمانان جهان» و مردان ایکس به «عجیبترین ابرقهرمانان» در کمیکبوکها معروف بودند.
در نهایت، هر دو گروه به مسیرهای متفاوتی رفتند و اکنون اغلب تشابهات گذشته به چشم نمیآیند؛ اما در هر حال، ایدهی مجموعهی محبوب مردان ایکس هرگز اصیل و تازه نبود.
۳- «بلک ویدو» جوان است
بلک ویدو با حضوری کوتاه در فیلم «Iron Man 2» و درخشش در «The Avengers» بهسرعت تبدیل به شخصیتی شناختهشده و محبوب شد. او به تفکر بسیار سریع، حرکتهای اکشن و مهارتهای رزمی خارقالعاده، لباس جذب مشکی و جوان بودنش معروف است. بههر حال، «اسکارلت یوهانسون» برای اولین بار زمانی در نقش «بیوه سیاه» ظاهر شد که تنها ۲۵ سال سن داشت. اما در اصل، کاراکتر او سن زیادی دارد و ماجراجوییهای مشترکی با کاپیتان آمریکا در جنگ جهانی دوم داشته است!
او در سنین جوانی به عنوان یک جاسوس روسی تربیت شده بود. سپس او را شستوشوی مغزی داده و برای مبارزه پرورش دادند (اتفاقاتی که در سریال تلویزیونی «مامور کارتر» نشان داده شده) و مجموعهای از بهبودهای بیولوژیکی از طریق امکانات «اتاق قرمز» در او ایجاد شد. این اتفاقات بیولوژیکی، موجب گسترش طول عمر بلک ویدو شد؛ طوری که او خاطرات بسیاری با ولورین و کاپیتان آمریکا در جنگ دارد؛ در دهه ۱۹۷۰ با «دردویل» ماجراجوییهای مختلفی را تجربه کرده و چند دهه بعد، به انتقامجویان در دفاع از زمین کمک میکند.
۴- از چشمان سایکلوپس، پرتوهای لیزری ساتع میشود
هیچکس اسکات سامرز (سایکلوپس) را بهخاطر رفتارها و شخصیتش به ذهن نمیسپارد؛ بلکه همه او را با پرتوهایی که از چشمانش خارج میشود، میشناسند. پرتوهایی که میتوانند همه جا را نابود کنند و حتی سنتینلها را بکشند. با توجه به اینکه این پرتوها قرمز و نابود کننده هستند (هیچ ارتباطی هم با «هیت ویژن» سوپرمن ندارند)، همه تصور میکنند که جنس آنها از جنس لیزر است!
اما اینگونه نیست. حقیقت این است که شما حتی نمیتوانید با پرتوی لیزر یک قارچ را نابود کنید. مطابق آنچه در داستان کمیکبوکهای مردان ایکس نوشته شده، پرتوهای اسکات از جنس «پرتوهای نیرو» (Force Beams) هستند که از قدرت بسیار زیادی برخوردارند و قادرند استیل را پودر و زمین را حفر کنند. اما هیچ اثری از گرما یا انعکاس نور در این پرتوها دیده نمیشود.
در برخی داستانها نیز اشاره شده که این پرتوها متعلق به بُعد خاصی هستند که فقط چشمان سایکلوپس به آنجا دسترسی دارد.
۵- پیتر پارکر فقیر است
داستان پیشینه و ریشهی اسپایدرمن، کاملا کلیشهای و دستنخورده است و همه مخاطبان، پیتر را بهعنوان پسری میشناسند که عمو «بن» خود را از دست داده و طی اتفاقاتی تبدیل به مرد عنکبوتی میشود. حتی زمانی که داستان یا فیلم این کاراکتر ریبوت میشود، این بخش از داستان دستنخورده باقی میماند و همه او را به صورت یک خبرنگار فقیر به یاد میآورند.
اما در حین بازسازی فیلمها و داستانهای اسپایدرمن، پیتر یکسان باقی نمانده است. او مدتی بهعنوان یک دبیر علمی در دبیرستانی مشغول به کار بوده و این به معنای داشتن حقوق و مزایایی ثابت برای اوست. او پس از مدتی بهعنوان یک پاپاراتزی به Daily Bugle باز میگردد و سپس به یک شرکت انتشاراتی دیگر میپیوندد. در نهایت، او در آزمایشگاه Horizon بر روی پروژهها و فناوریهای علمی مختلف دنیای مارول کار میکند و همهی اینها، ثروت زیادی را برای او به همراه دارند.
همچنین، پیتر از منابع آزمایشگاهی برای ارتقای لباس و تجهیزاتش استفاده میکند و همهی اینها با پیتری که از زور گرسنگی مجبور است عکسهایش را به فروش برساند، زمین تا آسمان تفاوت دارد.
۶- هنک پیم یک همسر دوستداشتنیست.
فیلم «انتمن» در سال ۲۰۱۵ اکران شد و توانست موفقیتی نسبی را کسب کند. این فیلم، بهجای فناوری، وطنپرستی یا مفاهیمی اینگونه، بیشتر به روابط میان انسانها پرداخته بود. انتمن جوانتر (با هنرنمایی پل راد) فقط به عشق دخترش، انگیزه ابرقهرمان شدن را پیدا کرده بود، اما انگیزهی انتمن ارشد، هنک پیم (با درخشش مایکل داگلاس) هم عشق دخترش بود و هم از دست دادن همسرش (جنت / اولین واسپ).
مخاطبین بر اساس مکالمات مربوط به همسر هنک و سکانسهای فلشبک داخل فیلم، درک کردهاند که رابطهی این دو بسیار خوب و عاشقانه بوده است. این مسئله در برخی از کمیکبوکها نیز به تصویر کشیده شده، اما در بسیاری از داستانهای دیگر، هنک و همسرش رابطهای شدیدا آشفته و ناراحتکنندهای با هم داشتهاند. در یک داستان، هنک یک روبات اختراع میکند تا با آن مبارزه کند و از این طریق، مردم را تحتتاثیر قرار دهد؛ هنگامیکه همسرش بهعنوان واسپ این نقشه را برملا میکند، هنک او را با سیلی محکمی نقش بر زمین میکند.
در داستانهای Ultimates Universe (که اکثر کاراکترهای مارول ریشه در این دنیا دارند)، هنک در لباس انتمن بهقدری جنت در لباس واسپ را کتک میزند تا به کوچکترین اندازهاش در بیاید؛ سپس به او اسپری حشرهکش میزند و مورچهها را میفرستد تا جنت را بخورند!
۷- باکی یک سرباز و سایدکیک معمولی بوده
با اینکه بسیاری از مخاطبین با کاراکتر «وینتر سولجر» آشنا هستند، اما هنوز بسیاری رابطه او با کاپیتان آمریکا را مانند رابین و بتمن میدانند؛ یعنی فکر میکنند او بهعنوان یک سایدکیک جوان و شجاع برای استیو طراحی شده تا کمی به ماجراجوییهای خشن و ترسناک نازیها رنگ تازهای بدهد.
هرچند، «اِد بروبیکر» این تصور اشتباه از باکی را از بین برد. در حقیقت، اغلب آنچه از باکی در دنیای سینمایی مارول میبینید، مدیون بروبیکر هستید. اِد داستانهای زیادی از کاپیتان آمریکا را نوشته و برخی عناصر کلیدی را مانند بازگشت باکی به صورت یک وینتر سولجرِ خطرناک و شستشوی مغزی شده، خلق کرده است.
۸- ادیان مختلف دنیای مارول، بازتابی از دنیای حقیقیست
در ظاهر بهنظر میرسد ادیان و مذاهب مختلفی که در داستانها و اقتباسهای مارول وجود دارند، بازتابی از دنیای حقیقی ما هستند. مخاطبان با کاراکترهای یهودی مانند «کیتی پراید»، مسلمان مانند «کامالا خان»، کاتولیک مانند «نایتکرالر» و بسیاری دیگر آشنایی دارند.
اما از طرف دیگر، کاراکتر جهشیافتهی مهمی مانند «آپوکالیپس» در مارول وجود دارد که هزاران سال عمر کرده و در نقش خدایان مختلفی در سرزمینهای سرخپوستان، مصریها و آزتکها پرستیده شده؛ حتی دیالوگی در فیلم «مردان ایکس: آپوکالیپس» وجود دارد که آپوکالیپس میگوید: «در دورانهای مختلف، اسامی گوناگونی روی من گذاشتهاند: را (خدای خورشید مصریان باستان)، کریشنا (خدای هندوها) و یاهوا (نام خدا در برخی انجیلها)» .
این مفاهیم نشان میدهد که برخی از ادیان موجود در دنیای مارول، بر اساس شخصیت آپوکالیپس شکل گرفته و نمیتواند آیینهای از جامعهی حقیقی ما در مارول باشد.