وارنر و دیسی برای موفقیت در دنیای توسعهیافتهی دیسی باید رویهی فیلمسازی خود را تغییر دهند. در ادامه با گیمان همراه باشید.
بخش فیلمسازی دیسی تلاش زیادی کرده تا خود را به دنیای سینمایی رقیب همیشگیشان برساند. آنها میلیونها دلار در فیلم «Justice League» ریختند، به این امید که این فیلم هم بتواند جا پای فیلم خوشساخت و تحسینبرانگیز «Wonder Woman» بگذارد؛ اما اینگونه نشد.
با وجود بودجهی بسیار بالای لیگ عدالت، این فیلم نتوانست در هر دو حوزه منتقدین و فروش به گرد پای «Wonder Woman» یا «The Avengers» برسد. میانگین نمرهی ۴۰ درصد در Rotten Tomatoes بسیار مایوسکننده بود و بدتر اینکه هیچکس، دیگر در مورد بزرگترین فیلم دیسی صحبت نمیکند. تنها یک ماه است که این فیلم اکران شده، اما گویا هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است.
دیسی بسیار امید داشت تا با کنار هم آوردن محبوبترین قهرمانانش، بتواند دنیای سینمایی یکپارچهاش را به رخ مخاطبان و رقیبانش بکشاند و وارد فاز جدیدتری از ساخت فیلم شود. اما آنها چه اشتباهی مرتکب شدند؟ و چگونه میتوانند مشکلاتشان را حل کنند، دوباره بسازند و به موفقیت برسند؟ در ادامهی این مقاله، چندین ایده را برای بهبود اوضاع دنیای سینمایی دیسی و وارنر بررسی خواهیم کرد.
۱- باید قهرمانانش را از هم جدا نگه دارد
DC Films سعی کرد تا از الگوی عدالتجویان مارول پیروی کند و یک دنیای سینمایی مشترک و عظیم بسازد. دنیایی که کاراکترها، پلاتها و مکانهای مختلفی از همهی فیلمها را کنار هم بیاورد. این یک ایدهی ناب و خلاقانه بود که بهخوبی برای مارول جواب داد؛ اما متاسفانه برای دیسی اینچنین نشد. نکتهی ناراحتکننده این بود که به نظر میرسید دیسی تحتفشار و عجولانه این کار را کرده و فقط بهطرز ناشیانهای از مارول تقلید کرده است.
اگر به یاد داشته باشید، فلش، سایبورگ و آکوامن به صورت خیلی جزئی در فیلم «Batman V Superman: Dawn of Justice» معرفی شدند. آنها قرار بود ابرقهرمانانی منحصربفرد باشند، اما این عجله موجب شد آنها – مخصوصا در مقایسه با بتمن، سوپرمن و واندرومن – در قالب قهرمانانی درجه ۳ به مخاطبین معرفی شوند. دیسی بهقدری در ساخت و اکران فیلم لیگ عدالت عجله داشت که مهلت نداد فیلمهای جداگانهی این شخصیتها ساخته شود و مخاطبان با آنها ارتباط برقرار کنند. بهجای این کار، این سه را در یک مخلوطکن ریخت و تمرکز روی هر کاراکتر را به بعدها موکول کرد.
برای بهبود دنیای سینماییشان،دیسی و وارنر باید تقلید از مارول را کنار بگذارند. دیسی باید تمام گرههایی که دستانش را بسته، باز کند و اجازه دهد هر فیلم، جداگانه به کار خودش بپردازد. نباید به دنبال کراساورهای سنگین و دنباله لیگ عدالت باشد و هر قهرمان را جداگانه به بینندهها بشناساند. فیلمهای مستقل، دههها قبل از MCU موفق بودهاند و مطمئنا هنوز هم جواب میدهند (مانند واندرومن).
۲- حس و حال فیلمهایش را عوض کند
از آنجایی که بیشتر DCEU پیرامون بتمن میچرخد، حال و هوای تاریک و سنگین به تمامی فیلمها رسوخ کرده است. فیلمهای «Man of Steel» ، «Suicide Squad» و «BvS» به شدت دارک ساخته شدهاند. البته این زمینه در فیلم لیگ عدالت کمی روشنتر شد، اما این سنگینی بر روی تمام فیلمهای دیسی حس میشود.
بتمن همیشه شوالیه تاریکی بوده و باقی میماند. اما نکته جالب، تنوع فوقالعاده کاراکترهای دیسی است که هر کدام، ویژگیها و شخصیتهای بسیار متفاوت و منحصربفردی دارند. سوپرمن، فلش، گرین لنترن، واندرومن، سایبورگ و آکوامن هر کدام ابعاد شخصیتی کاملا مخصوص به خودشان را دارند. در آینده، دیسی باید روی تفاوتهای این شخصیتها تمرکز کند و تا جایی که میتواند از دیدگاه تاریک و افسردهکننده «زک اسنایدر» فاصله بگیرد.
دهههاست که دیسی حول موفقیت بتمن میچرخد و حال باید از دنیای تیره و تار او کمی فاصله بگیرد.
در این مورد، بخش فیلمساری دیسی میتواند الگوهای خوبی را از دنیای موفق انیمیشنی دیسی، بهخصوص دنیای یکپارچه و بسیار محبوب DC Animated Universe بگیرد.
البته جرقههای کوچکی از امیدواری در فیلم لیگ عدالت دیده میشد، جرقههایی که میتواند مسیر بهتری را برای آینده دیسی بسازد. برخی از جوکهای فلش در فیلم خوب و تاثیرگذار بود، کاراکتر عجیب و دوستداشتنی آکوامن خوب توانست مخاطب را به خود جذب کند، سوپرمن توانست به شخصیت امیدبخش همیشگیاش نزدیکتر شود و واندرومن هم قدرتمند، محکم و الهامبخش ظاهر شد. با رفتن زک اسنایدر از DCEU و کار با افراد بااستعدادی مانند «پتی جنکینز» و «جاس ویدون» میتوان به آیندهی دیسی امیدوارتر بود.
۳- انتخاب افراد مناسب
در مورد فیلمسازی، باید بگوییم که دیسی نیاز دارد برای ادامهی راه، بر روی کارگردانانی متفاوت و خلاق تکیه کند. همین امر کمک میکند تا قهرمانان دیسی به صورت جداگانه، در کنار هم جلو بیایند و شخصیت آنها به خوبی به تصویر کشیده شود. اگر دیسی و وارنر باهوش باشند، از کارگردان مختلفی با استایل و دیدگاههای متنوع برای ساخت فیلمهایشان بهره میگیرند. ممکن است ریسک زیادی در این راه وجود داشته باشد، اما وقتی به تحسین مخاطبان از فیلم واندرومن فکر میکنید، متوجه میشوید که این ریسکها کاملا ارزشمند خواهند بود.
اگر طرفداران میخواستند همه فیلمها دیدگاه زک اسنایدر را داشته باشند، مطمئنا همگی عاشق BvS و Justice League میشدند. اما اغلب آنها خسته شدهاند و منتظر چیزهایی متفاوت و کاملا جدید هستند. پتی جینکینز بهترین مثال برای این راهحل است؛ او موفقیتی را برای دیسی و وارنر رقم زد که کمتر کسی پیشبینیاش را میکرد.
دیسی با به کار بردن این راهحل میتواند نظر هواداران و مخاطبان دیگر را به فیلمهایش برگرداند. چهچیزی بهتر از تنوع دادن به فضای فیلمها و انتخابهای گوناگون در تصمیمات کارگردانی میتواند نظر مخاطبان و هواداران را جلب کند. این کار باعث میشود دیسی به همه اثبات کند که میخواهد فیلمهای بسیار قوی با سناریوهای جذاب و موفق در باکسآفیس بسازد و ساختار کلیشهای فیلمهای ابرقهرمانیاش را بشکند. آنها پس از اکران Justice League سقوط سنگینی را تجربه کردند، اما هنوز راه زیادی مانده و تصمیمگیری مناسب دیسی و وارنر میتواند آیندهی بهتری را برای دنیای سینمایی یکپارچهشان رقم بزند.
واقعاً عوض کردن حسوحال فیلم میتونه تأثیر زیادی داشته باشه. تو همین سریال فلش که از CW پخش میشد، برای فصل چهارم (فصل فعلی) این کارو کردن و جواب داد و طرفدارا کلی نظر مثبت دادن.